دل نوشته...


به تـابــــ های پـارکـــ کـه رسیـدیـمــ ...

تـو گفتـی: اولـــــ منــــــ

من هـمــ کـه روی حـرفـــِـ تـو حـرفــــ نمـی زدمـــ؛ گفتـمــ بـاشـه ...

نشستـــــ ...

منــــ هـمــ هـُلشــــ دادمــــ

حـالا نـوبتــــِـ منـــــ شـده بـود...

گفتــــ: بشین

نشستـمــ و زنجیــرهـا را محکـمــ گـرفتـمــ

آرامــ گفتـمـ: هـُل بـده دیگـه ...

بـرگشتـمــ ...

دیـدمــ کـه رفتـه استــــ !




باید کسی را پیدا کنم که دوستم داشته باشد ، آنقدر که یکی از این شب های لعنتی آغوشش

را برای من و یک دنیا خستگیم بگشاید ؛ هیچ نگوید و هیچ نپرسد فقط مرا در آغوش بگیرد بعد

همانجا بمیرم تا نبینم روزهای آینده را … روزی که دروغ میگوید ، روزی که دیگر دوستم ندارد ،

روزهایی که دیگر مرا در آغوش نمی گیرد و روزی که عاشق دیگری می شود !




 

خوش به حال ســـیندرلا

 

لنگه کفشـــش را جا گذاشت

 

یه لشـــکر آدم به دنبالـــش گشتن

 

ما دلـــــــــــــــــمان را جا میگذاریم

 

هیچکس از مــــــــــــــا سراغی نمیگیرد

 
انگار که هیچوقت نبوده ایـــــــــــــــــم






دنبال چه میگردی؟

فـــــــــــال ما گرفتن ندارد!

حالـــــــــــــمون مهم بود...

که تو ماهـــــــــرانه گرفتی.






قصـــــــــــــه بگو تا بخـــــــــــــــــــوابم


امشبــــــــــــ قصه آمدنت را می خواهم


میــــــــــــــــخوانی؟!





حســــــرت!

یعنی رو به رویــــــــم نشسته ای


و باز خیســـــی چشمـــانـــم را، 


آن دستمال خشک بی احساس پاک کنـــــد


حســــــرت!

یعنی شانه هایت دوش به دوشـــــــم باشد


اما نتوانــــم از دلتنگی به آن پناه ببـــــــرم


حســــــرت!

یعنی تــــو که در عین بـــــــــودنت


داشتنت را آرزو می کنــــــــم!





دختر و پسر

 

پسر : ضعیفـﮧ دلموטּ برات تنگ شده بود " اومدیم زیارتت ڪنیم


دختر:تو باز گفتے ضعیفـﮧ ؟


پسر:خب منزل بگم چطوره ؟


دختر:وااااے از دست تو


پسر:باشـﮧ باشـﮧ ویڪتوریا خوبـﮧ ؟


دختر:اه اصلا باهات قهرم


پسر:باشـﮧ بابا " تو عزیز منے خوب شد؟ آشتے؟


دختر:آشتے " راستے گفتے دلت چے شده؟؟


پسر:دلم!؟ آها از دیشب تا حالا یڪم پیچ میده


دختر:واقعا ڪـﮧ


پسر:خب چیـﮧ ؟ نمیگم مریضم اصلا " خوبـﮧ ؟


دختر:لوووووس


پسر:اے بابا ضعیفـﮧ اگـﮧ اینبار قهر ڪنے نازڪش ندارے ها


دختر:بازم گفت ایـטּ ڪلمه رو


پسر:خب تقصیر خودتـﮧ میدونے اونایے رو ڪـﮧ دوست دارم اذیت میڪنم

هے نقطه ضعف میدے دستم


دختر:مـטּ از دست تو چیڪار کنم؟؟


پسر:شڪر خدا . . .! دلم پیچ میخورد چوטּ تو تب و تاب ملاقات تو بودم " لیلے قرטּ 21 مـטּ


دختر:چـﮧ دل قشنگے دارے تو چقد بـﮧ سادگے دلت حسودیم میشـﮧ


پسر:صفاے وجودت خانومم

.

دختر:میدونے دلم تنگـﮧ براے اوטּ همـﮧ پیاده روے هاموטּ
براے سرڪ ڪشیدטּ تو مغازه ڪتاب فروشے و ورق زدטּ ڪتابها " براے بوے ڪاغذ
براے شونـﮧ بـﮧ شونـﮧ باهات راه رفتنو دیدטּ نگاه حسرت بار بقیـﮧ " آخـﮧ هیچ زنے مردے مثل مـטּ نداره

.

پسر:میدونم میدونم منم دلم تنگـﮧ " براے دیدטּ آسموטּ تـــو چشماے تـُـ ،
براے بستنیهاے شاتوتے ڪـﮧ با هم میخوردیم
براے خونـﮧ اے ڪـﮧ توے خیال ساختـﮧ بودیم و مـטּ مردش بودم


دختر: یادتـﮧ همیشـﮧ بـﮧ مـטּ میگفتے خاتوטּ ؟


پسر:آره یادمـﮧ آخـﮧ تو منو یاد دخترهاے ابرو ڪموטּ قجرے مینداختے


دختر : ولے مـטּ ڪـﮧ بور بودم


پسر : باشـﮧ فرقے نمیڪنـﮧ


دختر : آخ چـﮧ روزهایے بود دلم براے دستاے مردونت ڪـﮧ تو دستام گره میخورد تنگ شده مجنون مـטּ

.

پسر:....


دختر:چت شد؟ چرا چیزے نمیگے ؟


پسر: ...


دختر:نگاه ڪـטּ ببینم. . .!منو نگاه ڪـטּ

پسر:...

دختر : الهے بمیرم چشات چرا نمناڪ شده ؟ الهے فدات بشم

.

پسر : خدا نڪنـﮧ ( هق هق گریـﮧ)

 

دختر:چرا گریه میکنے؟


پسر:چرا نڪنم؟ هــــآ ؟


دختر: مـטּ دوست ندارم مرد مـטּ گریـﮧ ڪنـﮧ .. جلوے ایـטּ همـﮧ" آدم بخند دیگـﮧ بخند زود باش


پسر:وقتے دستاتو ڪم دارم چطور بخندم ؟ ڪے اشڪامو ڪنار بزنـﮧ ڪـﮧ گریـﮧ نڪنم؟


دختر: اگـﮧ گریـﮧ ڪنے منم گریـﮧ میڪنما


پسر : باشـﮧ ... باشـﮧ .. تسلیم .. ولے نمیتونم بخندم

 

دختر : آفریـטּ حالا بگو ببینم ڪادو ولنتایـטּ چے برام خریدے؟


پسر : تو ڪـﮧ میدونے مـטּ از ایـטּ لوس بازیا خوشم نمیاد ولے امسال برات ڪادوے خوبے آوردم


دختر : چے ؟ زود باش آب از لب و لوچه ام آویزوטּ شد


پسر: ....

دختر : بآز دوباره ساڪت شدے؟


پسر : برات ڪادو ( هق هق گریـﮧ ) یڪ دستـﮧ گل گلایر
یڪ شیشـﮧ گلاب
یڪ بغض طولانے آوردم
تڪ عروس گورستاטּ
5
شنبه ها دیگـﮧ خیابونا بدوטּ تو صفایے نداره .
اینجا ڪنار خونـﮧ ے ابدیت میشینم و فاتحـﮧ میخونم
نـﮧ " اشڪ و فاتحـﮧ
نـﮧ " اشڪ ودلتنگے و فاتحـﮧ
نـﮧ " اشڪ و دلتنگے و فاتحـﮧ و خاطرات نـﮧ چنداטּ دور
اما نـﮧه ... خاتوטּ مـטּ و تو خیلے وقتـﮧ ڪـﮧ ...
آرام بخواب بانوے ڪوچ ڪرده ے مـטּ ...
دیگـﮧ نگراטּ قرص هاے نخوردم " لباس هاے اُتو نڪشیدم " صورت پف ڪرده ام از بیخوابیم نباش
نگراטּ خیره شدטּ مردم بـﮧ اشڪهاے مـטּ نباش

بعد از تو دیگه مرد نیستم اگـﮧ بخندم


 منبعhttp://mamalibf.blogfa.com



عکس عاشقانه مرگ